خدایا آنکه را از دست دادم از تو میخوام
عزیزم،عشق و یارم رااز تو میخواهم
من عاشق بیچاره چه کردم
که او را زین جهان دیوانه کردم
خودش گفت که بعد از تو به انتظار بشینم
در شب را نبندم تاسحر رامن نبینم
ولی افسوس کاو از من گذشته
که روی ماهش و هرگز نبینم
امید من به توست یاالهی
مگیرش از من حقیر یاغی...
چو آن شب ها که در من ساز کردی
در غم را به رویم باز کردی
چو آن لحظه که می آمد صدایم
عزیز دل دوباره ناز کردی
بگفتم ای عزیزم گفت و گو کن
بگفتی راز دل با هر کسی آواز کردی
خجل شد زلف من از روی یارم
نشستی در برم آخر چرا آغاز کردی
دوباره گفتمت دل کشته ای تو
بگفتی مرغ عشقم از قفس پرواز کردی
بگفتم ای گلم بخشندگی کن
بگفتی تو ببین بادل چه کردی.....
توی این هفت آسمون،یه ستاره بوده تک
اسمشو من میدونم،آخه گفته قاصدک
یکی از همین روزا،میاد اون به سمت تو
میادش و میزاره،دستسو تو دست تو
دیگه اون روزای سخت،تمومه برای اون
چون که از راه میرسه،شادی های فراوون
بیا ای نازنینم یار من باش
بیا ای عشق من آغاز من باش
بیابا بودنت آرام بگیرم
بیا ای گل چراغ شام من باش
بدون تو ندارم چاره ای جز گریه و آه
بدون تو ندارم همدمی جز این شب و ماه
از آن روزی که تورفتی زاین شهر
چو یوسف مانده ام من در بر چاه