loading...
عشق وعاشقی
mahdi azizabadi بازدید : 7 شنبه 18 آبان 1392 نظرات (0)

گاهی

ﻫﻲ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﺪ...

 

ﮔﺎﻫﻲ ﻛﺴﻲ ﻣﺎﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻴﻢ...

 

ﺧﻼﺻﻪ ﻳﻪ ﻣﺸﺖ ﻧﻔﻬﻢ ﺩﻭﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻳﻢ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺩﺍﺩﻳﻢ

 

بودن یا نبودن

گاهی می مانی بین بودن یا نبودن!

به رفتن که فکر می کنی

اتفاقی می افتد که منصرف می شوی،

می خواهی بمانی

رفتاری می بینی که انگار باید بروی...

و هر روز از جانت می کاهد این سردرگمی مرگبار...!

 

 

چــــه راحـــــت میــــــگویند قــــــسمت نــــبود

نــــمیدانـند آن قــسمتی کـــه از آن ســـخن مــــیگویند

دنــــیای کــسی بــود کــه هــر ذره ی آن را

هــر شـــــب بـا اشــکی مــــیساخت ...

 

 

از تــــــو می نوــــیسم با خـــونم روی بـــرگ بــرگ زندگــــــی ام

حس خـــودکـاری را دارم که جوهـــرش دارد تمــــــام می شـــود ...

ولی باز از تـــــو مــی نـــویسم ...

اگـــر خــــونم تمــــام شـــود بــاز رد نــوشتن از تـــو می مـــاند بر زنــــدگی.....

 

خیلی خوبه.....

چقدر خوبه...

کسی باشه...

تا وقتی بهش فکر میکنی..

آنقدر گرم بشی که...

یادت بره اتاقت چقدر سرده...!

 

تکیه گاهم باش....

تکیه گاهم باش !

میخواهم سنگینی نگاه این مردم حسود شهر را

تو هم حس کنی...

این مردم نمی توانند ببینند دست هایمان تا این اندازه بهم می آیند

 

امروز زنگ زدم......

یکی برداشت برداشت گفت الو....

تو نبودی یه مرد بود که تو رو از من گرفته بود......

همین نوشتم بگم خیانت خیلی درد آوره هیچ وقت به عشقتون خیانت نکنید....

 

 

برای عشق...

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو.

براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده .

براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو.

براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه.

براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن.

براي عشق خودت باش ولي خوب باش.

 

 

 

گفت:فراموشت میکنم...گفتم:نمی تونی...

 

 

رفت بعد یه مدت اومد...گفتم:دیدی نتونستی

 

 

گفت:شما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

نمی دانم...

نــمیدانم چرا...کجا...تا کی...برای چه...

 

ولی رفـــتـی...

 

بی آنکه به فکر غــربـت چشمان من باشی...

 

 

توی دنیا 2 تا نابینا می شناسم

 

 

یکی تو که هیچ موقع عشقم را ندیدی

 

 

یکی من که هیچ موقع کسی را جز تو ندیدم...

 

 

 

بعضی وقت ها زیر آفتاب سوزان تابستان احساس میکنم سردی زمستان تموم وجودم رو فرا گرفته........

می دونه چرا؟

اون سردی زمستان نیست اون تنهایی است که تمام وجودم رو گرفته....

 

بزرگ شدیم....

تازه فهمیدیم که.....

اتفاقاتی وجود دارد که از تاریکی ترسناک تر است.....

 

از من پرسید منو بیشتر دوست داری یا زندگیتو؟

گفتم زندگیمو. قهر کرد و رفت.....

ولی هیچ وقت نفهمید که همه زندگیم بود....

 

 

قشنگ ترین....

 

قشنگ ترین لحظات را کسی به تو میده که.....

بتونه غمگین ترین لحظات رو ازت بگیره....

                                                      

 

دوست دارم...

دوست دارم اشک باشم در چشمانت.....

پس هیچ وقت گریه نکن تا در چشمانت بمانم....

 

 

واقعا....

  •  

 

جانــَـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم...

  •  

همه می تونن اسم آدم رو صدا کنن

ولی یه نفره که وقتی تورو به اسم کوچیک صدا می کنه

دوست داری در جوابش با تمام وجود بگی

جانــَــــــــــــــــــــــــــــــــ♥ـــــــــــــــــــــــــــم...

 

 

بـــرای آن همه احساس عاشــــــــقانـــــه ی من

"سکــــــــــــــوت" حرف قشنـــگی نبــــود. . .!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 3
  • بازدید کلی : 96
  • کدهای اختصاصی