loading...
عشق وعاشقی
mahdi azizabadi بازدید : 7 شنبه 18 آبان 1392 نظرات (0)
سخت است هنگام وداع

آن گاه که در می یابی

چشمانی که در حال عبور است

پاره ای از وجود تو را

نیز با خود خواهد برد






 

جاذبه ی سیب ، آدم را به زمین زد و جاذبه ی زمین ،

سیب را ! 

 

"سقوط" سرنوشت ِ دل دادن به هر جاذبه ای غیر از

 

خداست ...

این روزها

هر جا که پا میذارم


با خودم تنهایی می شینمو


جای خالیتو که حس می کنم


همه رو شکل تو می بینم




دلم را باز پنهانی

  به خلوت خودت برده ای


    بگذار بماند ...

      سال هاست من و دل


        جدا از هم زندگی می کنیم


وقتی سایبان چشمهایت
پرواز معصومانه نگاهت را نوازش می دهد
من از پشت پنجره دلتنگی ها
شعر چشمهایت را می سرایم
و گاه گاه
هنگامه اشک هایم را
در پس بغض هایم پنهان می کنم
تا سیمای غرور من
همچون آیینه قلبم
در برابر نگاه بی اعتنایت نشکند





شبی از دفتر عمرم صفحاتی خواندم

چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم


همه ی دفتر عمرم چند ورقی بیش نبود


همه ی آن ورقات حسرت دیدار تو بود





میشنوی؟

گوش کن...


صدایی می آید...


خوب گوش کن...


صدای ناله زمین است...


که مردی با کلنگی


گودالی در حال زدن است...


گودالی به شکل مستطیل...


برای من...


ناله زمین از تیزی کلنگ نیست...


از جا دادن منه
بیگناه در خودش است !!!


من می خوام خورشید و تو شب ببینم
گل غم رو زودتر از دل بچینم
باغبون هم گل غم رو دوست داره
آخر آسمون تو دلم غم می کاره
باغبون هم می دونه که عاشقم
عاشق تنهاترین شقایقم
انگاری این باغبون دل نداره
توی باغ دل من غم می کاره
باغبون غافله از رویای من
با من راه رو دل تنهای من
با تشکر از آبجی خانم گلم ارکیده


امروز چه بد دلم گرفته خدایا 

 

 

دلم می خواد برگردم به تنهایی خودم 

 

 

اینجا نگاه های سنگین و حرفای سنگین اذیتم میکنه 

 

 

اونجا هم تنهایی خودم 

 

پس کجای دنیات برم خـــــــــــــدا تو بگو ...

 


Lعادت ندارم درد دلم را ،

به همـه کس بگویم .! ! !

پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم... ،

تا همه فکر کنند

نه دردی دارم و نه
قلبـی

 

 



 خورشیدی بودم پرگداز

که تلالو نگـــــاهم، هنـــوز

در آبگیر یخی جا مانده است . . .

تا اینکه ساحت سرد چشمانت

روزی مغلوبم کرد

شدم سیــــــاهه ای سپید ،

سیــــارکی سرد

که تنهایی اش

در وسعت مقیاس زمــان نمی گنجد . . .

 

راستی چشمانم از نگاهت چقدر خالی اند




موضوعات مرتبط : شعرهای سنگ صبور،


 

آدم های بزرگ درباره ایده ها سخن می گویند

آدم های متوسط درباره چیزها سخن می گویند

آدم های کوچک، پشت سر دیگران سخن می گویند...

آدم های بزرگ درد دیگران را دارند

آدم های متوسط درد خودشان را دارند

آدم های کوچک بی دردند...

آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند

آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند

آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند...

آدم های بزرگ به دنبال خلق مسئله ای هستند

آدم های متوسط به دنبال حل مسئله هستند

آدم های کوچک مسئله ای ندارند...

آدم های بزرگ سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند

آدم های متوسط "گاه" سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند

آدم های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می گیرند!

بیاندیش جزء کدامی!


موضوعات مرتبط : شعرهای سنگ صبور،
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 20
  • بازدید کلی : 113
  • کدهای اختصاصی